اليناالينا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

الينا هديه خداوند

تولد2

1391/4/20 7:56
نویسنده : ماماني
188 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره در بیمارستان کارهای ابتدایی را انجام دادند و مامان آماده برای سزارین شد.توی اتاق عمل دکتر بی هوشی خیلی اصرار کرد که روش بی حسی رو انتخاب کنم ولی من قبول نکردم و بی هوشی عمومی گرفتم.ساعت ٩:٣٠ با صدای خانم پرستار توی اتاق ریکاوری به هوش آمدم و فوری پرسیدم:دخترم چطوره؟و اصرار می کردم که هر چه زودتر منو به بخش ببرن تا تو رو ببینم.

وقتي از ريكاوري داشتن منوبه بخش مي بردن بابايي و مامان جون و آقاجون پشت در منتظر بودند البته مامان بابايي و بقيه هم طبقه پايين بودند.

توي بخش كه آمدم اولين چيزيكه گفتم اين بود كه مي خواهم بچه ام را ببينم و پرستار تو رو آورد.خداي من چه لحظه قشنگي بود.لذت اين لحظه واقعا وصف ناشدني است و تو شروع به شير خوردن كردي با كمك خانم پرستار.و من طعم مادر شدن را هرچه بيشتر احساس كردم.

خدايا ممنون بابت اين فرشته اي كه به ما دادي

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان الیناجونی
20 تیر 91 14:53
خیلی خاطره خوبیه تبریک میگم بهتون مامانجون شدنتونو
آیدا(مامان الینا)
20 تیر 91 17:51
سلام ممنون که به منو الینا سر زدید
آیدا(مامان الینا)
20 تیر 91 17:52
باافتخار لینک شدید