اليناالينا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

الينا هديه خداوند

فصل دوم عاشقي

عزيز مادر تو با تولدت شادي و شور آوردي آقا جون و مامان جون از بدو تولد عاشق پرو پا قرصت بودند.داييهات هم همش قربون و صدقت مي رند از من و بابايي هم نگو و نپرس. اوايل تولد شبها تا صبح بيدار بودي ديگه من و مامان جون داشتيم از پا در ميومديم.فكر كنم دل دردهاي كوليكي دختر كوچولومو خيلي اذيت مي كرد.وقتي 2 ماهت شد بهتر شدي و من كلي خدارو شكر كردم.حدود 3 ماهگي تلاش براي غلتيدن رو شروع كردي.اوايل كه موفق نمي شدي كلي گريه مي كردي تا بالاخره اواسط 4 ماهگي موفق شدي. الان كل فضاي خونه رو مي غلتي،و تلاش مي كني جلو بري.الهي قربون كارايه قشنگت برم. ...
10 تير 1391

فصل اول عاشقي

من در تاريخ 2/2/90 متوجه حضور زيبايت در درونم شدم.در تاريخ 12/4/90 اولين حركت كوچكت راحس كردم و در 28/4/90 فهميدم كه شما دختر كوچولوي نازي هستي.و در 27/9/90 ساعت 8:30 تو پا به اين دنيا نهادي و با خود شور زندگي را آوردي
10 تير 1391

فصل عاشقي

نمي دانم از كجا و چگونه بنويسم؟! از لحظه اي كه فهميدم فرشته اي كوچك در وجودم شكل گرفته يا از اولين ضربان قلبت يا اولين حركت كوچكت يا .... از هر كجا بنويسم اين قصه عشق يك مادر به دخترش است كه من آن را فصل به فصل مي نويسم.
10 تير 1391

اولین خاطره

الینای مامان  من امروز تصمیم گرفتم تا خاطرات تو رو علاوه بر ثبت در دفتر خاطرات در این سایت نیز یادداشت کنم تا ان شاالله در اینده دختر گلم خودش خاطراتشو ادامه بده.
10 تير 1391